روزنامه ایران دیروز گفتوگویی با محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه منتشر کرده که وی در این مصاحبه با پیشفرضهای نادرست، ادعاهایی مغلوط را مطرح کرده است.
ظریف گفته است: «واقعیت دنیا را نگاه کنید الان آمریکاست که شکست خورده است و دیپلماسی پیروز شده است. دوستان ما اعتقاد دارند که آمریکا بزرگترین معاند انقلاب و کشورماست در حالی که باید ببینند که وقتی خودشان سالها علیه آمریکا شعار دادند و با دیپلماسی مخالفت کردند، تحریم شدند؟ آیا آمریکا اقدامی علیه آنها انجام داد؟ آیا آمریکا از آنهاترسید که تحریمشان نکرد یا دوستان ما ضرری برای این کشور نداشتند که تحریم نشدند.
من دوست ندارم از خودم تعریف کنم اما تحریم نشدن کسانی که فریادهای ضد آمریکاییشان گوش فلک را کر کرده است، نشان میدهد که آمریکا هیچ مشکلی با آنها ندارد و کار ایشان مشکلی بهوجود نمیآورد. کاری که ما انجام دادیم برای آمریکا مشکل ایجاد کرد. دیپلماسی بسیار موفق بوده است نه بهدلیل توانمندیهای فوقالعاده ما بلکه بهخاطر مردم ما کارآمد بوده است. مردم ما زمینهای را فراهم کردند که ما توانستیم جلوی ۶ قدرت بزرگ بایستیم و کاری کنیم آمریکاییها احساس کنند به آنها ضربه وارد شده است و بگویند این بدترین توافق تاریخ آمریکاست.
نمیدانم چرا دوستان ما میخواهند افتخارات کشور خودشان را که هیچ ربطی هم به من وهمکارانم ندارد برای کشور به سرشکستگی تبدیل کنند. این دستاوردها مایه سربلندی است هر چند دیگر از کسانی که گاندو را میسازند، این توقع میرود که این مصاحبهها را از مردم بگیرند بعداً باید یا در این دنیا یا اگر در این دنیا فرصتی نشد در آن دنیا پاسخ دهند که چطور قلب حقیقت کردند.»
اظهارات فوق، بر یک مبنای غلط به لحاظ منطقی قرار دارد. آن مبنا این است که نشانه ضد استکباری بودن یک فرد، تحریم او از سوی آمریکاست. بر این پایه مغلوط، ظریف معتقد است روند مذاکرات هستهای مفید ایران و به ضرر آمریکا بوده و مفتخر است که آمریکا به همین سبب، ایشان را تحریم کرده است. در حالیکه در یک چارچوب عقلایی و واضح، ممکن است یک فرد متعهد و انقلابی باشد اما آمریکا وی را تحریم نکند. از این رو، اگر مبنای آقای ظریف صحیح باشد، تحریم نشدن بسیاری از مقامات را باید بهحساب زاویه آنها با مبانی انقلاب و همراهیشان با آمریکا دانست!
ظریف از مذاکرات هستهای با آمریکا و اروپا یک مشت وعده روی کاغذ به کشور آورده است و در مقابل برنامه هستهای تعطیل شده است، اما چند سفر خارجی و مصاحبه با محافل رسانهای را پوششی برای کتمان این خسارت محض قرار داده است. تحریم وی بهعنوان رئیس دستگاه دیپلماسی و تیم مذاکرهکننده گواهی بر خطا بودن رویکرد دولت در اعتماد به آمریکا و اروپا است که توانمندیهای بسیاری را بلا استفاده گذاشت و از کنار فرصتهای زیادی گذشت.
وزیر امور خارجه در بخش دیگری از این مصاحبه میگوید: «من از دوگانهسازی در کشور ابا دارم و برای اینکه این دوگانهسازی هم شکل نگیرد تاکنون تحمل کردم از این به بعد هم تحمل میکنم اما به شما میگویم که دوستان یقیناً اشتباه میکنند. اگر دیپلماسی و تلاشهای شبانهروزی همکاران من نبود حتماً کشتی ایرانی آزاد نمیشد کما اینکه اگر مقاومت مردم ایران هم نبود دیپلماسی هیچ پشتوانهای نداشت. دوستانی که سعی میکنند یکی از پایههای قدرت جمهوری اسلامی ایران را به سخره بگیرند هیچ خدمتی به کشور و مقاومت نمیکنند. اگر دوستان ما معتقدند نمره مذاکره صفر و نمره مقاومت ۲۰ است دیگر ما نزدیکتر از سید حسن نصرالله و سردار سلیمانی به مقاومت نداریم حداقل ببینند آنها چه نمرهای به دیپلماسی میدهند و آنها چه ارتباطی با بنده دارند. پیام آقای نصرالله را ببینند. آیا آقای نصرالله نماینده مقاومت است یا حضراتی که در اتاق شان نشستهاند و زیر کولر شعار میدهند؟ انقلابیون ایرکاندیشن (زیرکولرنشین) مقداری از انقلابیون واقعی یاد بگیرند.»
وزیر امورخارجه در حالی مدعی میشود از دوگانهسازی در کشور ابا دارد که بلافاصله در ادامه همین مصاحبه بهنحوی از دوگانه انقلابیونِ «زیر کولر نشین» و «آفتاب نشین» رونمایی میکند؛
از سوی دیگر وی پاسخ نمیدهد که آیا دیپلماسی که نزدیک بود باک هواپیمای وی در فرودگاه مونیخ را بدون بنزین بگذارد، میتواند نفتکش ایرانی را از چنگ روباه پیر آزاد کند؟ اعتماد دولت به آمریکا و غرب و پیمانشکنی آنها برای چندمینبار ثابت کرد آنها تنها زبان اقتدار میفهمند و مذاکره منفعلانه و امتیازدهی تنها به گستاخی آنها میافزاید. آزادی نفتکش ایرانی نشانه کاربست اقتدار مثال زدنی نظام و اقدام قاطعانه و متقابل سپاه در توقیف نفتکش انگلیسی بود. چرا ظریف ماهیت و علت این رویداد را تحریف میکند؟ جای تعجب است که ظریف ملاقات با سردار سلیمانی و پیام جناب سید حسن نصرالله را تلویحا نشانه خالی بودن روند سیاست خارجی از خطا گرفته است!
نکته دیگر اینکه در دوگانه مقاومت ـ مذاکره، منظور از مذاکره، دیپلماسی مبتنی بر عزت، حکمت و مصلحت نیست بلکه مقصود، مذاکره منفعلانه و از جایگاه بدهکار است که علیرغم علم بر پیمانشکنی و غیرقابل اعتماد بودن دشمن، امتیازات نقد میدهد و وعده نسیه میگیرد، حیات و ممات کشور را به آن مذاکره و توافق گره میزند، اخد تضمین، مکانیسم شکایت و برگشتپذیری و توازن تعهدات را نادیده میگیرد و از خط قرمزها هم عبور میکند. رویهای که علیرغم اعتراف مقامات ارشد دولت بر خسارت بار بودن آن، در کمال تعجب، هنوز هم در آنان دیده میشود و پیامد آن از دسترفتن فرصتها، معطل گذاشتن ظرفیتها و تحمیل هزینههای سنگین به کشور است. از این رو، وزیر امور خارجه منطقا، نباید با فرض معنایی دیگری از مذاکره در این دوگانه، بر منتقدان بتازد.
همچنین بهنظر میرسد، ظریف به رئیسجمهور نیز کنایه زده است ! چراکه تصویر منتشر شده از یکی از سفرهای استانی روحانی نشان میدهد، در جایگاه سخنرانی ایشان دو کولر گازی کنار هم نصب شده است.
ظریف همچنین گفته است: «کسانی که میخواهند اقداماتی انجام دهند که با رابطه نزدیک ما مغایرت دارد، در جهت منافع دیگران کار میکنند و منافع کشور را نمیبینند ان شاءالله که متوجه نیستند که دارند در جهت منافع دیگران کار میکنند؛ ولی بعضی وقتها برای من این سؤال مطرح میشود چقدر منافع گروهی در داخل کشور میتواند با منافع تندروهای اسرائیل و تندروهای آمریکا اتفاقی در همه موارد یکی باشد.»
منتقدان برجام به زیادی ستاندهها از ایران و نامتوزان بودن تعهدات در برجام ایراد میگرفتند اما اسرائیل از کمبود ستاندهها. چرا فهم این تضاد سخت است؟
وزیر امور خارجه در پاسخ به این سؤال که «بهنظر میرسد که رسانه ملی از دادن فرصت مناسب به شما دریغ میکند؟» اظهار میدارد: «نه؛ حالا اینطور که نیست. صداوسیما هرچند وقت یکبار از من دعوت میکند، بنده هم نه همه دفعات اما بعضی از مواردی را که دعوت میکنند اجابت میکنم و در رسانه ملی حضور پیدا میکنم. متأسفانه مجموعه برنامههایی که در صداوسیما ساخته میشود، برای نقد سیاست خارجی نیست، بلکه برای تخریب آن است.»
این ادعا در حالی است که حامیان برجام نسبت به منتقدان در صدا و سیما سهم دو برابری داشتهاند.
ظریف مدعی شد: «حالا همه دنیا میگوید که دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران موفق بوده است، خود آقای ترامپ میگوید که من دو دقیقه مصاحبه وزیر خارجه ایران را دیدم و معتقدم هیئت آمریکایی از عهده مذاکره با او برنمیآید. همان آقای ترامپ که گفته است ۷تریلیون دلار در منطقه خرج کردیم و شکست خوردیم، همانطور هم گفته است که برجام یک کلاه بزرگ بر سر آمریکا بود. چرا ما یک قسمت سخن او را میپذیریم اما قسمت دیگر صحبتش را دروغ میدانیم. بررسی کنید و ببینید همه دنیا دارد میگوید ایران در برجام موفق شد.»
وزیر امور خارجه مطمئن هستند که برجام یک کلاه بزرگ بر سر آمریکا بود؟ اگر توافق هستهای به ضرر آمریکا بوده، چطور ترامپ خواهان دائمیشدن محدودیتهای هستهای ایران و حذف بند غروب برجام است؟
وزیر امور خارجه ادامه میدهد: «مشکل دیگر دوستان ما این است که نمیخواهند راستیآزمایی حرفهای خودشان را بپذیرند. گفتند که آقای ترامپ به هیچ وجه از برجام خارج نمیشود، وقتی که از برجام خارج شد، گفتند به این دلیل خارج شد که آقای دکتر روحانی فلان جمله را در مشهد گفت. آقا! بپذیرید که تحلیل شما اشتباه بوده است. تقریباً هر تحلیلی که درباره موضوع هستهای داشتند، اشتباه بوده است.»
با دستاورد هیچ برجام برای ایران و در مقابل، امتیازات گسترده آمریکا و غرب در آن و تبدیل شدن توافق هستهای به اهرم فشار، بدیهی بود که پیشبینی شود آمریکا از برجام بهعنوان یک سند طلایی برای آنها خارج نشود اما وقتی آمریکا با پالس ادامه برجام با اروپا از سوی رئیس جمهور اطمینان پیدا کرد که در صورت خروجش از توافق هستهای، ایران کماکان به اجرای محدودیتها و تعهداتش ادامه میدهد، چرا باید زیر بار تعهدات خود باقی بماند؟ در نظر نگرفتن این فاکتور در خروج آمریکا از برجام، خطا در تحلیل است.
پیشبینی کیهان به این سبب بود. ظریف چه دلیلی داشت که با قطعیت از عدم خروج آمریکا از برجام میگفت؟! یا عراقچی که گفته بود: «اگر خروج از برجام هزینه نداشت ترامپ تاکنون این کار را کرده بود!» آیا ظریف فراموش کرده که ۱۲ مرداد ۹۴ در پاسخ به فواد ایزدی گفته بود: «میگویند رئیسجمهور بعدی [آمریکا] میخواهد با یک امضا تحریمها را برگرداند، خب برگرداند، چه کسی در دنیا اجرا میکند؟ نمیتواند این کار رو بکند، قاعده حقوقی دارد، من به شما اطمینان میدهم، تام کاتن این را گفت، جوابش را که دادم، همه زیر توییتش نوشتند، برو پولت را از هاروارد پس بگیر، خوب حقوق یادت ندادند!» رئیس دستگاه دیپلماسی در حالی مدعی است که «تقریباً هر تحلیلی که درباره موضوع هستهای داشتند، اشتباه بوده است» که خود امروز به همان پیشبینیها و تحلیلها رسیده است.